داود باقری -وسایل ارتباط جمعی جایگاه ممتاز و بی بدیلی برای ظرفیت سازی در عرصه مشروعیت بخشی و مقبولیت دهی به خط مشی ها و استراتژیها ها و برنامه های اجرایی در عرصه های گوناگون سیستم های سیاسی و رابطه حکومت گنندگان و حکومت شوندگان و نخبگان دارند.از این رو رسانه به مثابه منبع قدرت قوی مورد علاقه و توجه تمام ذینفعان حاکمیت ها در جوامع است، زیرا آسان تر و سریعتر ازابزار دیگر می تواند در کسب، حفظ و بسط قدرت در تمامی عرصه ها فعال باشد.
در این عصر، یک روزنامهی معتبر بر اوضاع یک دولت بیش از یک لشکر مظفر اثر میبخشد … روزنامه، سرچشمهی تنظیمات دنیاست، بدون روزنامه محال است که در ایران یک وزیر قابل ظهور بکند، بدون روزنامه هیچ حق و هیچ فضیلتی نیست که از شر جهالِ مقتدر محفوظ بماند… بدیهی است که مقصود از روزنامه، نه آن اوراقی است که به حکم وزرا، محض مداحی ایشان چاپ میشوند … روزنامهای که بخواهد یک ملتی را به حرکت بیاورد، باید خارج از اختیار وزرا، صاحب کلام آزاد و قادر نعرههای بلند باشد.
رسانهها به ویژه مطبوعات نیز در میان وسایل ارتباط جمعی از موقعیت ویژهای برخوردارند، مطبوعات، اصلیترین عامل شکلگیری افکار عمومی محسوب میشوند؛ وجود مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی از جمله ضرورتهای اجتنابپذیر جوامع انسانی است. این مهم بهگونهای با زندگی روزمرهی شهروندان پیوند خورده که نبود آنها به مانند نقصی بزرگ در روند همزیستی اجتماعی انسانها تلقی میشود. به جرئت میتوان گفت هرگونه توسعه بدون در نظر گرفتن سهم رسانه، ابتر خواهد بود، نشریات محلی یکی از گروههای مهم رسانهای به شمار میآیند.
به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران علوم ارتباطات، آینده متعلق به رسانهها و نشریات بومی است. جامعهشناسان ارتباطات برآنند که نشریات محلی به دلیل کارکردهای ویژهی خود در حوزهی مسایل بومی، عمدهترین نقش را در شکلگیری رفتارهای اجتماعی در پایهایترین سطح خود دارا هستند و در نحوهی قضاوت و عکسالعمل مردم در سطوح مختلف ملی و بینالمللی نیز از این رهگذر به شکل غیرمستقیم نقش آفرینی میکنند. مطبوعات محلی به عنوان بازوان توانمندی برای نشریات و مطبوعات سراسری و ملی میتوانند نقش و کارکرد بسیار خوبی داشته باشند؛ نقش و کارکرد مطبوعات محلی را در این زمینه میشود با نقش و کارکرد گویشها و لهجههای گوشه و کنار ایران در راستای توانمندسازی و بارورکردن زبان فارسی مقایسه کرد.
باید گفت نشریات ما به ویژه نشریات محلی هنوز نتوانستهاند، «آگاهی» نه «آگهی» را در بطن زندگی روزمرهی مردم قرار دهند. بدین روی خواندن و یا نخواندن روزنامه در زندگی اکثر افراد جامعه تأثیرگذار نیست. این نکتهای است که در هر حال یک نشریهی محلی از جهات مختلف باید به آن توجه داشته باشد، تا بهعنوان یک نیاز ضروری مورد استفاده قرار گیرد.
با این وصف «بودن یا نبودن» مطبوعات محلی چه سودی در زندگی انسانهای امروزی دارد؟
نشریات محلی به عنوان یک ابزار فرهنگی بومی، در مقایسه با دیگر رسانهها همچون مطبوعات سراسری، به علت دسترسی آسان به آنها از اقبال مردمی بیشتری برخوردارند و به نوعی رسانه عمومیتری به شمار میآیند که صاحبان این رسانه باید از این پشتوانه مردمی در جهت تأثیرگذاری و مخاطبپسندی بخوبی استفاده نمایند. اما در کنار این امتیازات مثبت از نشریات محلی، این گروه از رسانههای مکتوب به دلایل ضعف بنیه اقتصادی و مالی، ساختار مدیریتی و اجرایی و نگاه سنتی از وضعیت مناسبی در استانها و شهرستانها برخوردار نیستند و این دلایل سبب گردیده است تا مطبوعات محلی نتواند تا حدودی به رسالت و کارکرد اصلی خود نزدیک شوند. کلی نگری و یک سویه نگری از دیگر مشکلات امروزی این رسانه را تشکیل میدهد به طوری که برای مردم منطقه همیشه تازگی نداشته و همان اخبار تکراری روزنامهها و رسانههای سراسری را با ظاهری همیشگی تکرار میکنند و نوآوری و به روز بودن آنها به نسبت سرعت دیگر رسانهها کم است.
این دلایل باعث شده است که مطبوعات محلی بیشتر از دیگر رسانهها نیازمند به توجه و حمایت از سوی متولیان امر باشد تا بتواند در سرعت سرسامآور رسانهها آنها نیز در این میدان باقی بمانند و به رسالت واقعی خود عمل کنند. کمبود نیروهای حرفهای و متخصص در نشریات محلی و فقدان آموزشهای لازم مطبوعاتی و تجهیزنبودن به منابع از دیگر مسائل روز مطبوعات محلی است. آنچه امروز از حرکت و اقدامات مطبوعات محلی به خوبی قابل مشاهد است، توجه بیشتر به ابزارهای سنتی و نگاه سنتی به حرفه مطبوعات از سوی مدیران این گروه از رسانهها است و کمتر اصحاب جراید محلی توجه خود را به استفاده از ابزارهای نوین رسانهای معطوف کرده و به دنبال کسب دانش نوین و تجهیز به آن هستند تا بتوانند با سرعت سرسامآور رسانههای جمعی بخصوص مطبوعات سراسری همراه باشند و مخاطبان خود را نیز همراه کنند. در کنار مشکلات مطبوعات محلی، ذهنیتهای منفی نیز شکل گرفته است. عدهای آنها را متأثر از رسانههای ملی و بینالمللی میدانند و بر این عقیده هستند که نشریات محلی به نوعی مختصر شده همان نشریات سراسری میباشند اما باید در نظر داشت که فضا و شرایط هر یک تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارد.
برای رفع این ذهنیتها و این که نشریات محلی بهتر بتوانند فضا و شرایط تأثیرگذاری بیشتری و پشتوانه مردمی پیدا کنند در اولویت نخست باید مطبوعات محلی فقط مطرح کننده نباشند و بیشتر تولید کننده باشند؛ چراکه تنها مزیت نسبی مطبوعات محلی و شرط بقای آن همین تولید است. باید کار خلاقانه و تولیدی در مطبوعات محلی سرلوحه کار قرار گیرد و در مرحله دوم مطبوعات محلی باید به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه خود بیش از بیش توجه داشته باشند و اشرافی کلی و کامل بر آن داشته کنند، اولویتها و نیازهای بومی و محلی را سرلوحه کار خود قرار دهند تا بتوانند اثرگذاری خود بر هویت منطقه و انسجام بخشی جامعه را تقویت نمایند.
در حقیقت احیای ارزشها و هنجارهای محلی و منطقهای در راستای توسعه جوامع محلی از مهمترین کارکردهای یک رسانه محلی به شمار میآید. در خصوص ضرورت تقویت فرهنگ بومی از سوی نشریات محلی علاوه بر اطلاعرسانی و شفافسازی که اساس کار مطبوعات است، لازم است در جهت تقویت فرهنگ بومی و ایجاد وحدت بین سطوح جامعه حرکت کنند.
در کل با وجود این که کارکردهای مطبوعات محلی چندان بر همگان مشخص نشده است اما مطبوعات محلی با این امتیازات و انتشار جزئیات رویدادهای محلی مورد اعتماد جامعه خود قرار گرفتهاند. در کلیت مطالب بالا آنچه که به عنوان حلقه گمشده توسعه جامعهها به شمار میآید که باید مطبوعات محلی به آن اهتمام بیشتری برای به دست آوردن آن باید داشته باشد. این است که باید به استخراج نیازها و اولویتهای توسعه محلی و ارائه آن به مسئولان در راه کمک به شناسایی نیازها و اقدام برای حل آنها مبادرت ورزند. (رسانه، ش ۹۷، س۹۳، ۱۳۷)
در حال حاضر مطبوعات محلی شناسه و هویت فرهنگی یک منطقه با ساختار خاص فرهنگی به شمار میآیند که به عنوان پیش قراول فرهنگ، هم عامل توسعه فرهنگ آن جامعه محسوب میشوند و هم میزان توسعه و ترقی یک منطقه با آن ارزیابی و محک میخورد. وجود مطبوعات محلی با پیشینه تاریخی و فرهنگی حاوی اطلاعات و دادههای بسیار از کنش و بینش گذشته جامعه است که میتواند پشتوانه بزرگی برای آینده جامعه و روند توسعه مطبوعات جامعه به شمار آید. امروزه هرچند جنب و جوش در نزد مطبوعات محلی استان در هیاهوی رسانههای دیداری و شنیداری و مطبوعات سراسری کمتر است اما همین پشتوانه تاریخی و فرهنگی باعث گردیده رونق مطبوعاتی در استان به نسبت گذشته بیشتر گردد و بیشترین حجم اشتغال شاغلان حوزه مطبوعات را به خود اختصاص دهد. رقابت مثبت مطبوعاتی سبب بهبود کمی و کیفی این بخش میگردد و یک استمرار پایدار و پویایی را به وجود میآورد و این پویایی و رسیدن به موقعیت تثبیت لازمش پرداخت حرفهای به شغل خبرنگاری و روزنامهنگاری با در نظر گرفتن پارادایمهای امروزی آن است تا به مطبوعات حرفهای با هویت بومی و فرهنگی برسیم.
بحران مخاطب در مطبوعات محلی
در ردهبندی نشریات از نگاه پیر آلبر«مطبوعات ادواری محلی» چنین تعریف شده است: «این نشریات ۲ یا ۳ شماره در هفته منتشر میشوند و تیراژ اندکی دارند، در عوض از لحاظ تیتر بسیار غنی هستند. در حقیقت این نشریات مکمل روزنامههای یومیه هستند و میتوان به آنها، روزنامههای محلات را هم که در شهرهای بزرگ انتشار مییابند و معمولاً به رایگان از جانب شهرداریهای محل برای ساکنان محله ارسال میشوند اضافه کرد». البته میتوان نشریات محلی را در شعبه دیگری از نشریات قرار داد، چرا که هر پدیده رسانهای ویژگیهای خود را میطلبد. در یکی از تقسیمبندیهای روزنامهنگاری، ابتدا نشریات کشوری و بینالمللی و زیرمجموعه آن نشریات منطقهای، استانی، شهری، محلی (منطقه شهری) و روستایی قرار میگیرند و صرفاً ادواری نیستند و میتوانند بهصورت روزانه (یومیه) هم منتشر شوند. بدینترتیب نشریات شهری در دایرهای وسیعتر و نشریات محلی در شعاع محدودتر (منطقه شهری) انتشار مییابند که مخاطب ویژه اطلاعرسانی خاصی را دارا هستند. با توجه به این تقسیمبندی برای انتشار هر نشریه باید از ۴ منظر به مخاطب نگاه کرد: ۱٫ گروه اجتماعی ۲٫ سن مخاطب ۳٫ سواد مخاطب ۴٫ جنسیت مخاطب.
مطبوعات شهری آن هم در کلانشهرها از این چهار منظر محدودیتی ندارند اما در مورد نشریات محلی باید گروه اجتماعی، سن، سواد و جنسیت مخاطب را در نظر گرفت. مخاطب نشریه محلی در مناطق مختلف شهری از جهت مخاطب تفاوتهایی دارد و باید گروههای اجتماعی ساکن در آن محله را لحاظ کرد، هر چند که ممکن است سن مخاطبان در همه نقاط شهری تفاوت اندکی داشته باشد اما جنسیت مخاطب و سواد آن در برخی با یکدیگر تفاوت دارد. نکتهای که گردانندگان نشریات در ایران در مطبوعات استانی، شهری، محلی و روستایی اصولاً به آن کمتر توجهی میکنند.
موضوع این است که متأسفانه در کشور ما رسانهها از سیاستی پیروی میکنند که میگوید: مصلحت مخاطب را بهتر از خود او میدانیم. بنابراین رسانههای ما از مخاطب عاقلتر و داناتر هستند و مخاطبان انسانهای منفعلی هستند که توانایی تمیز مسائل و آنچه را که میبینند ندارند. برخی ژورنالیستها مدعیاند که هر آنچه مینویسند و منعکس میکنند نیازها و خواستههای مخاطبان است درصورتی که آنان به انعکاس آنچه خود یا همکارانشان با آن مواجه هستند میپردازند و دیدگاه و نیاز مخاطب هیچگونه دخل و تصرفی در موضوع گزارش یا خبر ندارد.
وسایل ارتباط جمعی با کارکردهای متنوعی که در جامعه دارند، همواره در تعامل طبیعی با جامعه و محیط اطراف خود هستند. امروزه رقابت شدیدی برای جذب مخاطب در بین رسانهها پدیدار شده است. استفاده از روشهای تأمین رضایت و اقناع مخاطبان و توجه به نیازها و نگرشهای آنان، بسیار ضروری و از جمله لوازم موفقیتی است که هرگاه مورد کمتوجهی قرار گیرد فرصت را به رسانه رقیب میسپارد. باید توجه داشت که مخاطب، انسان با اراده و دارای قدرت تصمیمگیری و انتخابی است و رادیو و تلویزیون باید فعالیتها و اهداف اساسی خود را با توجه به شرایط نیازها و ضرورتهای محیط تنظیم کنند و همواره برای رسیدن به هدف و بهرهمندی مطلوب مطالعاتی از قبیل نیازسنجی مخاطبان و بررسی واکنش آنان در قبال برنامههای پخش شده را مورد توجه قرار دهند.
همچنین هر چه رسانه هدفمندتر باشد یعنی محتوا و پیامی را در برنامه خود دنبال کند، بهرهگیری از روشهای جلب رضایت و اقناع، ضرورت بیشتری خواهد داشت. در دنیای رسانه نیز اصولاً تمام تولیدات و چاپها برای جلب رضایت مشتری و اقناع و ارضای نیازهای مخاطب صورت میگیرد اما در حیطه مطبوعات حرفهای و بهویژه محلی هیچگونه تحقیقی در حوزه نیازسنجی و مخاطبشناسی انجام نشده است. تقریباً هیچیک از مطبوعات محلی موضوعی بهنام مخاطبشناسی در دستور کار خود ندارند و حتی به جرأت میتوان گفت که به آن فکر هم نمیکنند. مطبوعات محلی نمیدانند برای که و چه کسانی مینویسند و چه تیپ، طبقه و جنس، خواننده و مخاطب حاصل کار آن هستند، آنها نمیدانند مخاطبشان چه نیازها و علایقی دارد و از کدام مطالب، عکسها و… آنها لذت میبرد و به کدام ستون و صفحهای توجه کمتر یا بیشتری نشان میدهد.
پایان سخن:
رسانهها بهعنوان پل ارتباطی بین مردم و واقعیتها و رویدادها بایستی آینهی وفادار رخدادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … باشد. خبرنگار و رسانه در حقیقت امانتدار مردم در دستیابی به اطلاعات هستند و باید این امانت را به خوبی به سر منزل مقصود برسانند. در دنیای کنونی روزنامهنگاری، مطبوعات آزاد در زمرهی مهمترین نیازهای بشر هستند. اهمیت مطبوعات در دنیای مدرن امروز غیر قابلانکار و در حال افزایش است. در عین حال مطبوعات محلی نیز با مشکلات فراوانی رو به رو هستند، از جمله کمبود نیروی متخصص، کمبود سخت افزار و تجهیزات، مشکلات فنی و محتوایی، مسایل توزیع، اقدامهای حمایتی، تشکلها و انجمنهای حمایتی، سیاستهای دولت، مخاطبان و … .
به هر روی برای بهبودِ کیفیت و حل مشکلات مطبوعات محلی باید موارد بالا مرتفع شود. مثلاً با افزایش تعداد اعضای تحصیلکرده هیئتهای تحریریه و بالا بردن کیفیت فعالیتهای حرفهای آنان مشکل کمبود نیروی متخصص حل شود. برگزاری کلاسهای آموزشی، در نظر گرفتن سهمیهای در دانشگاهها برای خبرنگاران باسابقه و مدیران مطبوعات محلی میتواند گام مؤثری برای تقویت بنیهی علمی و تخصصی روزنامهنگاران محلی میباشد.
خبرنگار قهرمان بیا که جاودان شویم سرود عشق خوانده و همره شاهدان شویم
(قطعه شعری از حسین بزرگی)