نیم نگاهی به افول سیاسی یک نماینده

به گزارش دارانیوز، ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی بزرگترین و مرکزی ترین شهر نسبت به شهرهای دیگر استان است و با توجه به موقعیت خاص خود توانسته در طول تاریخ رشد و پیشرفت داشته و همواره خود را به عنوان یکی از بزرگترین شهرهای آذربایجان معرفی کند.

دومین شهر بزرگ و تاثیر گذار این استان نیز شهر خوی است. خوی نیز در طول تاریخ همواره از رونق برخوردار بوده و به عنوان یکی از شهرهای مهم آذربایجان شناخته می شود.

عقب ماندگی و عدم توسعه متوازن آذربایجان غربی نسبت به دیگر استانها به طور محسوسی مشهود و ملموس است و نیازی به بحث اظهار نظر در این خصوص را نمی طلبد، چه بسیار شهرهایی که در دیگر استانها از ارومیه و خوی کوچکتر اما پیشرفته تر وبا امکانات بسیار مدرنتر هستند.

موضوعی که جای بسی تأسف را در پی دارد و جا دارد مسئولان استانی برای رفع و جبران عقب ماندگی و توسعه نیافتگی استان به طور کل و به طور اخص ارومیه و خوی به عنوان دو شهر بزرگ و مهم استان تلاشی صدچندان کنند تا بتوان حداقل انتظار مردم را در این خصوص برآورده کرد.

اخیراً تعدادی از سیاسیون خوی و در رأس آن نماینده این شهرستان بر طبل اختلاف افکنی بین خوی و ارومیه کوبیده و تمام کارهای نشده و یا کارهایی که به واسطه عدم صلاحیت اجرایی لازم ناتوان از اقدام و یا تکمیل آن هستند را ارومیه معرفی می نمایند و این شهر مظلوم را که خود طعم محرومیت را می چشد به عنوان شمری در چشم مردمان خوی جلوه می دهند.

متأسفانه مؤید حسینی صدر در این گیر و دار تلاش می کند با اقدامات احمدی نژادی محبوبیتی برای خود کسب کرده و خود را برای دور سوم نمایندگی مجلس مطرح کند، مسئله ای که با توجه به کارنامه و عملکرد وی بعید به نظر می رسد.

آقای نماینده بدون در نظر گرفتن اینکه تعدادی از معاونان و مدیران ارشد استاندار آذربایجان غربی که درصد قابل توجهی از شغلهای مدیریتی و مهم را بر عهده دارند اهل خوی هستند، دائما در حال کوبیدن طبل توخالی ارومیه ستیزی در خوی و خوی ستیزی در ارومیه است تا برگه های رأی خویی ها را در سال آینده با این اقدام به سوی خود جلب کند.

یکی از اقدامات بحث برانگیز صدر در این راستا نامه نگاری در جهت تبدیل شدن خوی به استان و منفک شدن این شهر از پیکره تاریخی آن است. اقدامی که از سال ۱۳۶۲ کلیک خورده و حتی آن زمان عده ای از عوامل خودسر تابلوی فرمانداری و مرکز تربیت معلم شهید کوچری خوی را با عنوان استان نصب کردند که با واکنش تند مسئولان و اهالی آگاه خوی مجبور شدند این نمایشنامه مضحک خود را پایان دهند.

این مسئله برای سالیان سال مسکوت ماند، اما انگار امروزه عده ای برای اینکه بر ناتوانی های خود سرپوش بگذارند مسئله عقب افتادگی خوی را در استان نشدن آن معرفی می کنند. در جواب باید گفت که آیا چهارمحال بختیاری که از استان اصفهان منفک شد خیلی پیشرفت کرده است؟ آیا در کنار اصفهان راحتتر نمی توانست امروز به رشد و توسعه دست یابد؟ یا امروزه مقتضیات آن را ایجاب می کند که این مسئله را مطرح کنید؟

یکی از دیگر مسائلی که اخیرا جناب صدر در جلسه شورای اداری خوی نیز آن را مطرح کرده مسئله جعلی مزار پوریای و پیوند آن با توسعه فرهنگی و ادبیات به کار رفته وی در این خصوص است. وی در این جلسه منتقدان این طرح را خائنین کشور معرفی کرده که این ایراد اتهام واهی به دلسوزان فرهنگ و هنر کشور و خوی جای بسی تأسف دارد.

در این موضوع نیز صدر با سپر قراردادن مزار پیرولی قصد دارد رسانه ای کردن آن را مقدم بر عملکرد خویش قرار دهد. عملکردی که وقتی روی کاغذ می آید، حرفی برای گفتن ندارد.

متأسفانه مزار فوق الذکر تکیه کلام آقای نماینده شده و از آن به عنوان ابزاری برای مطرح شدن خودش در رسانه ها و لشکر رسانه ای وابسته به خودش که همان خبرنگاران و وبلاگ نویسان خاص و مقرب است استفاده می کند.

این نماینده پرتلاش البته در زمینه رسانه ها و سفرهای خارجی، حال که انجام و پیگیری کارهای زیربنایی برای خوی را در مدت باقیمانده نمایندگی خویش به دور از واقعیت می بیند و روز به روز نیز به انتخابات مجلس نزدیکتر می شویم تنها راه چاره را در این شگرد می بیند.

پوریای ولی و بحث بر سر مزار آن با وجود مستندات کافی و محکم مسئله ای که جای بسیار تأسف را دارد. چرا که باید بر داشته های خود افتخار کنیم و بر هویت فرهنگی خودمان تأکید داشته باشیم و پهلوانان شهر خود را برجسته کنیم. امروزه با نهایت شجاعت می توان گفت: آقای نماینده بلی مزار پوریای ولی در خوی است، اما نه آنچه شما آن را معرفی می کنید.

خوی مدفن سرداران و دلاورمردانی است که اگر نبودند شما هم نبودید. آنهایی که خونشان را نثار اسلام و انقلاب کردند تا شما امروزه در امنیت و آسایش با چشم پوشی از وظایف ذاتی تان پیگیر یک مزار جعلی باشید؟ آیا بهتر نبود مزار پهلوانان عزت و شرف، پوریای ولی های زمانه را نیز برای یکبار هم شده رسانه ای می کردید؟ آیا پوریای ولی های بی نام یا همان شهدای گمنام و یادمان مربوط به آنها بی ارزشتر از آن است که شما پیگیر کارهای آن نیز نباشید؟ اصلا آیا تاکنون به مزار شهدای خوی سری زده اید تا از وضع اسفناک عمرانی و محیطی آن خبردار شوید یا پوریای ولی و اقدامات رسانه ای تان تمام وقتتان را گرفته و برایتان مهمتر است تا به فکر فرهنگ و میراثی باشید که از طرف بیگانگان غصب شده است؟! و در مقابل کاستی ها و عقب ماندگی های خوی، فقط پیش از انتخابات با نطقهایی بی اثر مثلا اعتراض خود به وضع موجود را به گوش مردم برسانید! 

هنوز هم دارالصفا مشکلاتی در حوزه های حمل و نقل، وضعیت نابسامان بیمارستانهای خوی و عدم تکمیل بیمارستان آیت اله خویی، دانشگاه خوی، مسائل عدیده مربوط به بخش کشاورزی، بیکاری و عدم اشتغال زایی برای جوانان، فرودگاه خوی، مسائل مربوط به جاده های ارتباطی و جان باختن تعداد کثیری از هموطنان در محورهای مواصلاتی این شهرستان، پایانه مسافربری خوی، بحث ساماندهی مزار شهدا، یادمان شهدای گمنام، پایانه مرزی رازی، سد غازان و صدها طرح دیگر را داراست که ضروریست نماینده پروازی این شهرستان در این خصوص تمام کرده های خود را به میدان آورد تا همگان به حقیقت ماجرا پی ببرند و صحبت از مخفی کاری در این خصوص نزند.

اما امروزه آنچه که مبرهن و مشخص است عمر سیاسی صدر نیز با عملکردش در حال افول است، فردی که اهدافی بلند داشت تا همانند اسمش همیشه در صدر باشد حتی به بهای ایجاد منطقه ای امن به نام خوی و با جداکردن آن از ارومیه. نماینده ای که با تغییر سکانداران نهاد اجرایی کشور، وی نیز تغییر روش داده و به طرفداری از طیف حاکم دولت مشغول می شود! انگار خویی ها فراموش کرده اند که وی در رکاب قالیباف بود اما با پیروز شدن روحانی خود را از مقربین جریان پیروز انتخابات خواست نشان دهد، گو اینکه سالهای پیش نیز در جبهه هایی متفاوت از روحانی و قالیباف حضور به هم می رسانید و کارنامه ای بس درخشان نیز در این خصوص دارد!

در هرحال این رشته سر دراز دارد و اقدامات آقای خاص می تواند بیش از این نیز بحث و بررسی شود! راستی آقای صدر فراموش نکنید شما نماینده مردمی هم هستید که چایپاره نامیده می شود. برای این مردم مظلوم چه اقداماتی کرده اید؟ یا آن را نیز مخفی نگه می دارید تا مورد سرقت قرار نگیرند؟!

قسمتهای بعدی این گزارش به زودی منتشر می شود.(اروم نیوز)