تهاجم فرهنگی به معنی انتقال معانی میان نظامهای فرهنگی بدون رضایت دوطرفه است. به عبارت دیگر، اگر یک نظام فرهنگی، ارزشهای خود را با استفاده از قدرت بر نظام دیگری تحمیل کند، تهاجم فرهنگی صورت میگیرد. برخلاف مبادله فرهنگی که در آن نظامها توسعه یافته و تغییرات را برمیتابند؛ در تهاجم فرهنگی، ارزشهای اصلی هر نظام مورد تردید قرار میگیرد و به مرور زمان نظامهای ارزشی و فرهنگی از بین میروند.
فرهنگهای مهاجم معمولاً برای تضعیف و آسیبپذیر کردن فرهنگ دیگر، از روشهای جوسازی بهره میبرند.
در ایران غربزدگی را عموماً نمونهای از آسیبپذیری در برابر تهاجم فرهنگی تلقی کردهاند
بی اعتنایی به ارزشهای اخلاقی:
اهمیت اخلاق و تزکیه نفس در سلامت انسانها و جوامع مختلف و نجات آنها از مشکلات و مفاسد اجتماعی و تهاجمات فرهنگی، بر کسی پوشیده نیست.
در فرهنگی که بر اساس بینش اومانیستی و لیبرالیستی، انسان را به آزادی بدون قید و بند، دعوت می نماید ؛ با این مبنا دیگر مساله ای به نام اخلاق ، نهاد خانواده ودیگر ارزشها، قداستی نخواهد داشت. در چنین فضایی افراد در مقابل تهاجمات فرهنگی، آسیب پذیر می شوند و شدیدا متاثر از فرهنگ بیگانه.
یکی ازتلاش های عمده غرب برای توفیق یافتن در تحقق اهدافشان، مساله ایجاد حالت بی اعتنایی به ارزش های اخلاقی است. آنها می کوشند تا با شکستن قداست و حرمت ارزشها در منظر فرد، او را نسبت به مسائل ارزشی، لاابالی و دچار اباحه گری نمایند و فرد وقتی دچار اباحه گری گردید، دیگر امکان مقابله با تهاجمات بی امان فرهنگی را هم از دست می دهد.
رواج این مساله که ارزش ها، اموری اعتباری هستند و پایه و اساسی ندارند و تابع یک سلسله شرایط اجتماعی و فرهنگی خاص هستند و از هیچ گونه قداست و حرمتی بر خوردار نمی باشند، آرام آرام تاثیر خود را بر فرهنگ ارزشی جوانان می گذارند و زنان هم با تاثیر پذیری از فرهنگ بیگانه، دگرگون می شوند. در این صورت است که دیگر زنان حاضر نخواهند شد که برای حفظ ارزشهای دینی و اخلاقی پایداری نمایند.
دشمن برای تخریب ارزش ها با استفاده از تئوری محتاج نان کردن و سر گرم نمودن به لهویات، به گونه ای برنامه ریزی می نماید که با ایجاد نیازهای کاذب اقتصادی و همچنین ایجاد سرگرمی های پوچ ، یک اقدام موثر جهت تغییر ارزش ها در قشر زنان ایجاد می نماید.
نشانه های تهاجم فرهنگی
هر چیزی که پا در جامعه می گذارد و مدّتی و یا به طور دائم در جامعه مستقر می شود. نشانه ها، عوارض، زیبایی ها و زشتی ها را از خود در جامعه بر جا می گذارد.
این آثار گاهی اوقات موجب رشد و تعالی و پیشرفت جامعه می شوند و گاه جامعه را از فرهنگ و هویت خود دور می کند و به چاه خلأ فرهنگی می افکند.
تهاجم فرهنگی نیز به عنوان یک رویدادی که پا در جامعه نهاده و نا بهنجار محسوب می شود نشانه هایی اکثراً منفی در جامعه از خود بر جای گذاشته است از جمله:
۱) پرورش فکر لودگی
۲) قداست زدایی
۳) هرزه گی
۴) تحقیر پذیری
۵) حذف آرمانها
۶) تردید در اصول
۷) کمی پذیری و کیفی گریزی
۸) توسعه انگاری و عدالت گرایی
این نشانه ها را کم و بیش در جامعه خود نظاره کرده ایم و می دانیم که این گونه رفتارها، حرکات و تفکرات با توجه به عرف و شرع جامعه ما قابل قبول نیست و علاوه بر آن بسیاری از ارزشهای والای انسانی را زیر پا گذاشته و یک حمله بزرگ فرهنگی را ایجاد کرده اند حال اگر جوانان و نوجوانان ما چشم و گوش بسته پذیرای این نوع فرهنگ باشند می توان آینده ای ناگوار را برای فرهنگ و هویت ایرانی پیش بینی کرد و اینجاست که وجوب مبارزه با فرهنگ مهاجم احساس می شود.
چرا جوانان و نوجوانان به مد گرایش یافته اند؟
هر گرایشی در اثر یک نیاز و یا چندین نیاز شکل می گیرد. مثلاً انسانی که به یک دین کامل مثل اسلام گرایش پیدا می کند بر اساس نیاز باطنی خود به این سمت کشیده شده است که همان خدا جویی و کمال طلبی و در عین حال اطاعت و فرمان بری از معبود است. تمام این تمایلات و نیاز ها در وجود یک فرد می تواند او را به سمت کسب یک دین کامل بکشاند و یا مثلاً اگر کسی گرایشی به نیکوکاری و خوب زیستن و مفید زیستن را در خود احساس می کند؛ این به دلیل وجدان اخلاقی اوست که در او نیاز به خوب و مفید بودن را ایجاد می کند.
گرایش به مد نیز بر همین اساس شکل می گیرد. با توجه به گفته های پیشین، انسان کمال طلب و تنوع طلب است و بر اساس این نیاز و سایر نیازهایش زندگی را سپری می کند تا بلکه بتواند آنها را رفع سازد.
ما باید بپذیریم که به هر حال جوان نیازهایش پلکانی است. این طور نیست که نیازهایش برایش تعریف شود. یکی از مشکلاتی که در سیاست گذاریهای کشورمان وجود دارد این است که نیازهای جوان را سیاست گذاران تعریف می کنند. وقتی آنها نیاز را تعریف کنند آن نیازی که آنها می پسندند تعریف می شود و نیازی که جوان می پسندد تعریف نمی شود. حال این نیاز ها به صورت نردبانی و پلکانی شکل می گیرد و اگر اوّلین نیاز بر طرف نشود تبدیل به یک زنجیره و کار انباشته ای می شود که تبدیل به یک مشکل شده است. اوّلین پله صرفاً یک نیاز بوده است ولی چون این نیاز بر طرف نشده زنجیره اش ادامه یافته و یک مشکل پدید آمده است.
در یک تحقیق پیمایشی که در کتاب «فرهنگ و توسعه» به آن اشاره شده است، محققان به این نتیجه رسیده اند که حداکثر در پاسخگویی ۷۵ در صد از جوانان مد جنبه تفریحی و خودآرایی داشته است و این مطلب نشان می دهد که آنها دنبال مد هستند نه این که آن را تقلید کنند. بلکه همیشه به دنبال این بوده اند که از خود یک جذّابیتی بروز بدهند تا نیازهای پلکانی خود را که بر طرف نشده است، اینجا جبران کنند. و تنها ۲۵ درصد از آنها به پیروی از خرده گروه فرهنگی خاص تبعیت کرده اند.
یکی دیگر از دلایل گرایش جوانان و نوجوانان به مد این است که در شرایط کنونی، تبعیت از بیگانگان عرضه می شود. برای تعدادی از جوانان این تبعیت یک ارزش شده است که برای احراز این پایگاه و کسب این ارزشها به پیروی از مد دست می زنند. یعنی مد جانشین ارزشهای گذشته شده است.
جوان در این راه برای هویت یافتن خود سراغ مدگرایی می رود و می خواهد در خودش یک سری ارزش ایجاد کند.
جوان با در پیش گرفتن این روش در صدد رفع نیازهای خود، آن هم به گونه ای نادرست بر آمده است. که اگر این نیازها با استفاده از تجارب بزرگترها و تمایلات جوانان و نوجوانان در کنار هم بر طرف می شد شاید هم اکنون این مسئله تا این حد، جدّی و نابهنجار جلوه نمی کرد.
ویژگیهای تهاجم فرهنگی
اساسا “تهاجم فرهنگی” در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی، دارای ویژگیهای منحصر به فردی است. تهاجم فرهنگی معمولاً نامرئی و نامحسوس است؛ دراز مدت و دیرپاست؛ ریشهای و عمیق است؛ همهجانبه است؛ حساب شده و دارای برنامه و ابزارهای گسترده است؛ گسترده و فراگیر است؛ کارساز و خطرزاست. علاوه بر اینها، “تهاجم فرهنگی” همانند کار فرهنگی، یک کار آرام و بیسر و صداست و قربانیان آن بیشتر قشر جوان هستند .
در تهاجم نظامی، دشمن با تجهیزات و امکانات نظامی وارد معرکه میشود، اما در “تهاجم فرهنگی” نیازی به لشکرکشی و هزینههای هنگفت نظامی نیست؛ همچنین دشمن در این تهاجم برای تحمیل حاکمیت فرهنگ خود از همهی حربههای سیاسی ـ اقتصادی، نظامی، روانی و تبلیغاتی بهره میگیرد. در “تهاجم نظامی” تنها بخشی از مرزها و سرزمینهای مجاور در تیررس مستقیم دشمن قرار میگیرد، اما در “تهاجم فرهنگی” سلاحهای مخرب دشمن تا عمق خانهها پیش میرود و ذهن و قلب انسانها را نشانه میگیرد.
برخی از موارد مهمی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم میشود اشاره میکنیم:
۱٫ مشکلات و کاستیهای اقتصادی و اجتماعی؛
۲٫ عدم برنامه ریزی دقیق فرهنگی و غفلت مسئولین در این خصوص؛
۳٫ فقدان تولیدات فرهنگی و هنری کافی و متناسب با فرهنگ بومی؛
۴٫ کمتوجهی زنان به جایگاه والای خود؛
۵٫ ضعفهای موجود در خانواده، مدرسه و جامعه
راههای مقابله با تهاجم فرهنگی
بیتردید امروزه اکثر کشورها در پی آن هستند که راهکارهایی بیندیشند تا از تخریب و تضعیف فرهنگ خود از طریق رسانههای همگانی هدایت شده توسط غرب بکاهند؛ هرچند کسی منکر این واقعیت نمیتواند باشد که در دنیای امروز، کشورها نمیتوانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعهی خود با فرهنگهای بیگانه، در امان باشند، زیرا رسانههای همگانی جهان همچون ماهوارهها و تکنولوژی اینترنت، مردم دنیا را در جریان آخرین پیشرفتها، مدها، ساختهها، هنرها و غیره قرار میدهند. اگر فرهنگ جامعهای توان خود را از دست بدهد و اگر مردمی از فرهنگ خود گسسته شوند، قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب میگردد و در این دریای ارتباطات غرق میشوند.
برای مقابله و مبارزه با “تهاجم فرهنگی” راههای بسیار زیادی در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ذکر شده که هر کدام دارای اهمیت خاص خود است. اما عناوین زیر اهم توصیهها و راهحلهایی است که در این مقوله قرار دارند:
الف) شناخت دقیق و همه جانبهی تهاجم فرهنگی
یکی از موارد مهم و اساسی در مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناخت ابعاد و ریشههای آن است؛ زیرا زمانی میتوانیم در برابر این پدیده برنامهریزی کنیم که از دشمن مهاجم و برنامههای او اطلاع کافی داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعی خود را بهکار گیریم. این مبحث یکی از محورهایی است که در بیانات مقام معظم رهبری بر آن تأکید شده است .
ب) شناخت دقیق و کامل فرهنگ اسلامی و ملی
گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگی شناخت فرهنگ غنی اسلامی و عناصر فرهنگی آن است؛ علاوه بر این باید عناصر مقبول فرهنگ ملی و آداب و رسوم اجتماعی، ذخایر فرهنگی با ارزش تلقی شده و زنده نگه داشته شوند (فیاض، ۱۳۷۲، ص۳۴۴ـ۳۴۶). در این خصوص آگاهی بخشیدن به نوجوانان و جوانان از طریق مأنوس کردن آنان با مفاخر و مواریث فرهنگی از اهمیت خاصی دارد.
به عقیدهی بسیاری از صاحبنظران، اعتلای فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و ایجاد حس غرور و افتخار در جوانان و نوجوانان، این وارثان واقعی ارزشهای گرانبهای فرهنگ خودی، گامی اساسی است که باید برای مبارزهی بیامان با تهاجم فرهنگی غرب برداشته شود. یک جوان مسلمان ایرانی باید بداند که وارث چه نوع فرهنگی است. میتوان با تقویت نیروی ایمان و با تأکید بر فرهنگ و سنتهای خودی و بزرگ جلوهدادن نقاط قوت آنها، تمام آحاد جامعه، به ویژه نوجوانان و جوانان کشور را در برابر چنین تهاجمی مقاوم کرد؛ همچنین از این طریق میتوان احساس حقارت را در این گروه از بین برد و روحیهی سازندگی و امید را در آنان تقویت کرد.
ج) اصلاحات علمی و اقتصادی
برنامهریزی در جهت پیشرفت همهجانبهی کشور و تبدیل آن به یکی از کشورهای بزرگ علمی و صنعتی و مستقل از جهت تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز و فراهم آوردن زمینههای رفع نیازهای اقتصادی جامعه، به ویژه نیازهای جسمی و روحی نسل جوان از قبیل تحصیلات کافی، شغل مناسب، امکانات تشکیل خانواده، امکانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امکانات ورزشی و … بیشترین نقش را در تثبیت فرهنگ ملی و مصونیت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.
د) تدوین سیاست فرهنگی و تربیتی جامع از طریق
نتیجه
آنچه در مجموع میتوان به آن دست یافت این است که بر اساس نظم نوین جهانی، تهاجم فرهنگی غرب به ویژه آمریکا علیه سایر فرهنگها در حال انجام است و این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است. آمریکا که داعیهی سرپرستی جهان را در سر میپروراند و خواستار نظامی تکقطبی است، هیچ فرهنگ رقیبی را که مخالف این سیاست باشد، تحمل نخواهد کرد. قطعاً فرهنگ اسلامی از این قاعده مستثنا نخواهد بود و در رأس کشورهای اسلامی، ایران به واسطهی انقلاب اسلامی ومخالفت علنی آن با قدرتطلبی آمریکا مورد هجوم بیشتری قرار گرفته و خواهد گرفت؛ لذا به منظور مقابله با این هجوم، باید تمام ترفندها و حیلههای فرهنگ مهاجم شناخته شود و سپس ابزار کافی برای مقابله با آن فراهم گردد. از آنجا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است، باید با ابزارهای فرهنگی با آن مقابله کرد و از مبارزه با ابزار خشن پرهیز نمود؛ یعنی تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملّی و دینی را باید گسترش داد و از نیروهای متعهد و دلبسته به کشور در ساخت این تولیدات کمک گرفت؛ و سپس با بهترین روشها این تولیدات را به جوانان عرضه کرد. علاوه بر این به جای آنکه بخواهیم در برابر تهاجمات غرب به صورت تدافعی عمل کنیم، از قبل ریشههای فرهنگی خود را قوی سازیم و حالتی تهاجمی به خود بگیریم. چون علت اصلی ورود مظاهر فرهنگ غربی به کشور ما، عدم توسعه در زمینههای فنی، اقتصادی و سیاسی عنوان میشود، بکوشیم با نیروهای متخصص و استفادهی مناسب از پیشرفتهای فرهنگ مادی غرب، مقدمات پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را در تمام زمینهها فراهم آوریم. قشر جوان که معمولاً آسیبپذیرترین اقشار در برابر تهاجم فرهنگی هستند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند و تأمین نیازهای جسمی و روحی آنان در اولویتهای اول برنامههای کلان کشور باشد. مسئولان کشور نیز به منظور ترویج عملی فرهنگ دینی و ملی در تمام زمینهها، نمونهای از این فرهنگ را در زندگی خود پیاده کنند و در عمل نشان دهند که پایبند به ارزشهای والای اسلامی هستند.
علی (علیه السلام) می فرماید: مشاهده رفتارهایی از قبیل مصرف گرایی، غرب زدگی و بی تفاوتی نسب به موازین شرعی بیانگر این حقیقت است که صاحبان چنین رفتارهایی بارها و بارها در شرایط و موقعیت های متفاوت به طور غیرمستقیم در معرض اندیشه های بوجود آورنده این رفتارها قرار گرفته اند و به لحاظ ضعف نگرش، عدم اعتماد به نفس به تدریج هویت فرهنگی خود را از دست می دهند و گرایش به رفتار جدید پیدا می کنند.
حجت الاسلام صمد خلیلی